شهید امیرحسین ناظم زادگان
شهید امیرحسین ناظم زادگان در تاریخ 28/6/1343 در شیراز متولد شد. امیر حسین با عصاره ی مهر و مهربانی مادری پاکدل و مهربان و پدری متدین، تربیت و پرورش می یابد. وی از همان دوران ابتدایی، با هوش و ذکاوتی سرشار، زلال جویبار آموختن را به جان جاری می کند و ذهن و زبان خود را به پرسش و پرسشگری پرورش می دهد. تحصیلات راهنمایی را با مطالعه ی مجله هایی چون مکتب اسلام غنا می بخشد و سطح آگاهی هایش را ارتقا می دهد.
امیر حسین، در دوره ی انقلاب نیز از جبر و جور رژیم پهلوی آگاهی می یابد و در برابر فریب و نیرنگ حکومت نظامی شاه، با نوشتن شعارهای معترضانه بر ضد عمال طاغوت بر دیوارهای شهر، به پا می خیزد. وی با عضو شدن در گروه مقاومت بسیج یکی از مساجد شیراز، رنگین کمانی از احساس وظیفه در افق زندگی اش، به جلوه گری می پردازد. در سال 1361 راه جبهه را در پیش می گیرد و به خدا باوران مخلص میدان های دفاع مقدس می پیوندد.
او اوایل مهر ماه سال 1361 ، در دانشکده ی فنی دانشگاه کرمان، در رشته ی معدن پذیرفته می شود و تلاشی تازه را در عرصه ی کسب علم و دانش آغاز می کند، وی در تابستان سال 1362 به عنوان دانشجو، دوره ی کارآموزی نقشه برداری فرودگاهی را در جنوب کشور به پایان می رساند.
وی در اسفند ماه سال 1364 شبانه از کرمان به شیراز مراجعت می کند و در جمع دلپذیر خانواده با کسب اجازه از پدر ومادر، عزمش را بر رفتن دوباره به جبهه جزم می کند. زمانی که پیکار در جبهه ی فاو آغاز می شود و شقایق سیرتان ایثارگر قصیده سرخ استقامت را می سرایند، او نیز با جبهه می آمیزد و رخسارش به خاک میدان نبرد آغشته می شود. باران آتش و گلوله به اوج خود می رسد و امیر حسین برای کام عطشناک مردان رزم، وظیفه آب رسانی را بر عهده می گیرد و سرانجام در تاریخ 30/1/1365 به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند. از این شهید بزرگوار وصیت نامه ای بر جای نمانده است اما گزیده ای از نامه های وی می تواند نوازشگر چشم ها باشد:
*عید واقعی ما روزی است که در آن روز گناه نکنیم و از معاصی ظاهری و باطنی پاک شویم*
امیر حسین، در دوره ی انقلاب نیز از جبر و جور رژیم پهلوی آگاهی می یابد و در برابر فریب و نیرنگ حکومت نظامی شاه، با نوشتن شعارهای معترضانه بر ضد عمال طاغوت بر دیوارهای شهر، به پا می خیزد. وی با عضو شدن در گروه مقاومت بسیج یکی از مساجد شیراز، رنگین کمانی از احساس وظیفه در افق زندگی اش، به جلوه گری می پردازد. در سال 1361 راه جبهه را در پیش می گیرد و به خدا باوران مخلص میدان های دفاع مقدس می پیوندد.
او اوایل مهر ماه سال 1361 ، در دانشکده ی فنی دانشگاه کرمان، در رشته ی معدن پذیرفته می شود و تلاشی تازه را در عرصه ی کسب علم و دانش آغاز می کند، وی در تابستان سال 1362 به عنوان دانشجو، دوره ی کارآموزی نقشه برداری فرودگاهی را در جنوب کشور به پایان می رساند.
وی در اسفند ماه سال 1364 شبانه از کرمان به شیراز مراجعت می کند و در جمع دلپذیر خانواده با کسب اجازه از پدر ومادر، عزمش را بر رفتن دوباره به جبهه جزم می کند. زمانی که پیکار در جبهه ی فاو آغاز می شود و شقایق سیرتان ایثارگر قصیده سرخ استقامت را می سرایند، او نیز با جبهه می آمیزد و رخسارش به خاک میدان نبرد آغشته می شود. باران آتش و گلوله به اوج خود می رسد و امیر حسین برای کام عطشناک مردان رزم، وظیفه آب رسانی را بر عهده می گیرد و سرانجام در تاریخ 30/1/1365 به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند. از این شهید بزرگوار وصیت نامه ای بر جای نمانده است اما گزیده ای از نامه های وی می تواند نوازشگر چشم ها باشد:
*عید واقعی ما روزی است که در آن روز گناه نکنیم و از معاصی ظاهری و باطنی پاک شویم*
منبع: وبلاگ شهید امیرحسین ناظم زادگان
+ نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ ساعت 20:13 توسط خادم الشهدا
|